- سایه افکن
- آنکه یا آنچه بر کسی یا بر چیزی سایه بیفکند، سایه اف کننده، سایه اندازنده، سایه انداز، سایه گستر
معنی سایه افکن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توجه کردن متوجه احوال کسی گردیدن
سایه انداختن کسی یا چیزی بر کسی یا بر چیز دیگر، برای مثال پدر مرده را سایه بر سر فکن / غبارش بیفشان و خارش بکن (سعدی۱ - ۸۰) ، گرچه دیوار افکند سایه دراز / بازگردد سوی او آن سایه باز (مولوی - ۴۳)
Overshadow
затмевать
überschatten
затмити
przesłaniać
ofuscar
oscurare
eclipsar
éclipser
overschaduwen
छायांकित करना
menutupi bayangan
그늘지게 하다
להאפיל
gölgelemek
ছায়া ফেলানো
سایہ ڈالنا
آنچه سایه بیندازد، سایه ف کننده، سایه انداز، سایه دهنده، سایه گستر مثلاً درخت سایه فکن
آباژور
روشن کننده روشنگر، کسی که دین کفر را معدوم سازد
آنکه نور و روشنایی بدهد و تاریکی و سایه را محو کند، روشن کننده، نور بخش